این پژوهش با هدف شناسایی چالشهای دانشآموختگان مقطع دکتری به ویژه در حوزۀ اشتغال تعریف شد و همچنین مسائل متعدد مرتبط با آموزش، پژوهش، امکانات و انتظارات در دوران تحصیل، پس از تحصیل و اشتغال آنها را مورد کاوش قرار داد. رويكرد نظري در تحليل دادهها، رويكردي مرتوني است. ج چکیده کامل
این پژوهش با هدف شناسایی چالشهای دانشآموختگان مقطع دکتری به ویژه در حوزۀ اشتغال تعریف شد و همچنین مسائل متعدد مرتبط با آموزش، پژوهش، امکانات و انتظارات در دوران تحصیل، پس از تحصیل و اشتغال آنها را مورد کاوش قرار داد. رويكرد نظري در تحليل دادهها، رويكردي مرتوني است. جمعیت آماری این مطالعه، فارغالتحصیلان شانزده دانشگاه برتر کشور را شامل میشد که از سال 1393 تا 1398 فارغ التحصیل شده بودند. تعداد کل فارغ-التحصیلان دکتری این پنج سال، بالغ بر 16069 نفر بود که رایانامه 12434 نفر قابل دسترس گردید و پرسشنامههاي الكترونيك به رایانامه آنان ارسال شد. یکی از یافته های مهم این است که از لحاظ بازار کار، دانشگاهها بیشترین مصرفکنندۀ نیروی انسانی متخصص با درجۀ دکترا هستند و بخشهای دیگر اقتصادی، صنعتی و خدماتی، پذیرای کافی برای نيروي انساني با سطح بالای تخصصی نیستند. در زمینه اشتغال، فارغ التحصیلان زن مقطع دکتری، فاصله قابل توجهی در یافتن اشتغال از مردان دارای این مدرک داشتهاند (%54 در مقابل 79%)، به ویژه برای شغلهای دولتی (%59 در مقابل 69%). در مقولۀ مهم رضایت از کار، ابراز گسترده پاسخگویان - هم زنان و هم مردان شاغل با مدرک دکترا - از کافی نبودن حقوق و مزایای شغلی وجود داشت (بیش از 75% پاسخگویان). اما نکته هشداردهنده و مهمتر این بود که بیش از 70% از دارندگان مدرک دکتری، تمایل به مهاجرت به خارج از کشور داشتهاند.
پرونده مقاله
مهاجرت و جابه جایی داخلی در پاسخ به دامنۀ گسترده اي از عوامل با اثربخشیهای متفاوت رخ می دهد. یکی از بسترهای مهم و کلیدی شکل گیری مهاجرتهای داخلی، نابرابری فضایی در امکانات، فرصت ها و مؤلفه های توسعه ای است. در این راستا، مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده ها چکیده کامل
مهاجرت و جابه جایی داخلی در پاسخ به دامنۀ گسترده اي از عوامل با اثربخشیهای متفاوت رخ می دهد. یکی از بسترهای مهم و کلیدی شکل گیری مهاجرتهای داخلی، نابرابری فضایی در امکانات، فرصت ها و مؤلفه های توسعه ای است. در این راستا، مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده های سرشماری 1395 در سطوح استانی و شهرستانی به بررسی تأثیر بیکاری جوانان و توسعۀ نابرابر منطقه ای بر مهاجرت داخلی در ایران می پردازد. نتایج بیانگر خوشه های فضایی بیکاری و توسعه نیافتگی در کشور و نابرابری در برخورداری از منابع و فرصت های اقتصادی و اجتماعی از یکسو و تفاوت های منطقه ای در میزان های مهاجرت از سوی دیگر است. بالاترین سطح توسعه یافتگی و کمترین میزان بیکاری جوانان و همچنین مهاجرپذیری بالا مربوط به مناطق مرکزی کشور، بهویژه پایتخت است. در مقابل، مناطق مرزی غرب، شمال غربی، شرق و جنوب شرقی کشور، کمترین سطح توسعه یافتگی و بالاترین میزان بیکاری و مهاجرفرستی را دارند. از این رو مهاجرت داخلی، فرایندی پویا، چندبُعدی و برخاسته از شرایط ساختاری و نابرابریهای منطقهای است.
پرونده مقاله
نقش نابرابریهای منطقهای و فضایی در مهاجرت از مناطق مرزی کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در صورتیکه مناطق مرزی ایران دارای اهمیتی استراتژیک از جنبههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند و بیتوجهی به این مناطق میتواند پیامدهای جبرانناپذیری بههمراه داشته باشد. این م چکیده کامل
نقش نابرابریهای منطقهای و فضایی در مهاجرت از مناطق مرزی کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در صورتیکه مناطق مرزی ایران دارای اهمیتی استراتژیک از جنبههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند و بیتوجهی به این مناطق میتواند پیامدهای جبرانناپذیری بههمراه داشته باشد. این مقاله بهدنبال بررسی این موضوع است که مناطق مرزی ایران به لحاظ نابرابریهای فضایی در چه وضعیتی قرار دارند و این نابرابریها چه تأثیری بر مهاجرت از این مناطق دارند. برای سنجش نابرابری فضایی در بین شهرستانهای مرزی از آمار سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1395، سالنامههای آماری استانها در سال 1395 و دادههای سازمان هواشناسی در دورۀ 1395-1390 استفاده شده است. برای وزندهی و ترکیب مؤلفه ها و ساخت شاخص نابرابری از روش تحلیل عاملی استفاده شده است.برای پهنهبندی و سطحبندی شهرستانها از نرمافزار ArcPro و برای تحلیل رابطۀ بین نابرابری و مهاجرت، از روش آماری GWR استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که نابرابری در شهرستانهای شرق و جنوب شرقی در مقایسه با دیگر نقاط بیشتر است. همچنین، 66 درصد از شهرستانهای مرزی دارای موازنۀ مهاجرتی منفی در دوره 1395-1390هستند. بر اساس مدل رگرسیون فضایی وزنی، 67 درصد از تغییرات متغیر خالص مهاجرت بهوسیله متغیرهای مستقل تبیین شده و همچنین بر اساس مقدار میانگین ارائهشده، عاملهای ساختار جمعیت و اقتصادی بیشترین اثرگذاری را بر خالص مهاجرت در شهرستانهای مرزی دارند. بنابراین، نابرابری در شهرستانهای مرزی یک عامل مهم در میزان خالص مهاجرت است و عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی و محیطی اثر متفاوتی بر هر کدام از شهرستانها دارند.
پرونده مقاله